ساحل خبر | توسعه روستایی در دنیای امروز به عنوان یکی از ارکان کلیدی پیشرفت پایدار جوامع شناخته می‌شود و تابع الزاماتی چون تقویت زیرساخت‌ها و ظرفیت‌های محلی، جلب مشارکت مردم و استفاده از تکنولوژی متناسب با قابلیت‌های روستاهاست.

ساحل خبر | توسعه روستایی در دنیای امروز به عنوان یکی از ارکان کلیدی پیشرفت پایدار جوامع شناخته می‌شود و تابع الزاماتی چون تقویت زیرساخت‌ها و ظرفیت‌های محلی، جلب مشارکت مردم و استفاده از تکنولوژی متناسب با قابلیت‌های روستاهاست.

به گزارش ایرنا طی سه دهه اخیر به هر دلیلی جمعیت روستایی ایران با کاهش قابل توجه مواجه شده اما هنوز هم ۲۰ میلیون نفر در این مناطق سکونت دارند که حدود ۲۳ درصد جمعیت را شامل می‌شود.

بنابراین تمرکز بر این حوزه نه تنها به کاهش نابرابری‌ها کمک می‌کند بلکه به حفظ محیط زیست، تقویت اقتصاد ملی و حفاظت از فرهنگ بومی و محلی نیز منجر می‌شود.

اما این کار به همین سادگی نیست و توسعه روستایی به نگاه جامع در سیاست‌گذاری‌ها و تدوین الگوی متناسب با ظرفیت‌های محلی هم نیازمند است.

بر همین اساس می‌توان به صورت گذرا، الگوهای توسعه روستایی در مناطق مختلف جهان را بررسی کرد و برای تدوین مدل‌های بومی از آنها بهره گرفت.

الگوهای موفق در توسعه روستایی جهان
توسعه روستایی موفق اغلب بر پایه مدل‌هایی استوار است که بر مشارکت محلی، سرمایه‌گذاری پایدار و ادغام فناوری تمرکز دارد و یکی از برجسته‌ترین الگوها، استراتژی احیای روستایی در چین است که از سال ۲۰۱۷ میلادی به عنوان یک استراتژی ملی اجرا شد و بر توسعه پایدار روستاها تأکید دارد.

این مدل شامل سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، گردشگری روستایی و کشاورزی مدرن است و به گفته مسئولان این کشور، به کاهش فقر در بیش از ۸۰۰ میلیون نفر منجر شده است.

برای نمونه در استان‌های شرقی چین، ادغام توسعه شهری-روستایی از طریق برنامه‌های هماهنگ، رشد اقتصادی روستاها را افزایش داده و مهاجرت معکوس را ترغیب کرده است.

مدل دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، رویکرد تانزانیاست که بر پایه توسعه یکپارچه روستایی بنا شده و از دهه ۱۹۷۰ اجرا می‌شود؛ این مدل، الهام‌گرفته از تجربیات چین و تانزانیا، بر تمرکز بر نیازهای پایه‌ای مانند آموزش، بهداشت و کشاورزی تأکید دارد و توانسته است جوامع محلی را توانمند کند.

همچنین پارادایم توسعه روستایی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی برای قرن ۲۱، که بر نوآوری، تنوع اقتصادی و حفاظت محیطی تمرکز دارد، در کشورهای در حال توسعه مانند هند و برزیل موفقیت‌آمیز بوده است.

این پارادایم، ابزارهایی برای کشورهای در حال توسعه ارائه می‌دهد تا توسعه روستایی را با تمرکز بر مشارکت محلی پیش ببرند.

در هند هم برنامه‌هایی مانند طرح ملی اشتغال روستایی با ایجاد فرصت‌های شغلی و زیرساخت‌ها، بیش از ۱۰۰ میلیون خانوار را تحت پوشش قرار داده و الگویی برای کاهش بیکاری روستایی شده است.

این الگوها نشان می‌دهند که موفقیت در توسعه روستایی نیازمند ترکیبی از سیاست‌های دولتی، مشارکت جامعه و استفاده از فناوری است، که می‌تواند به عنوان الهام‌بخش برای کشورهای دیگر عمل کند.

نقش مشارکت مردم محلی در توسعه روستایی
مشارکت مردم محلی در توسعه روستایی یکی از عوامل کلیدی موفقیت پروژه‌های پایدار در الگوهای جهانی است و این رویکرد نه تنها به افزایش حس مالکیت و مسئولیت در میان جوامع محلی کمک می‌کند، بلکه به همخوانی بهتر پروژه‌ها با نیازهای واقعی روستاییان منجر می‌شود.

مشارکت محلی می‌تواند اثربخشی پروژه‌ها را تا حد قابل توجهی افزایش دهد و تحقیقات نشان می‌دهد پروژه‌هایی که جوامع محلی در آنها نقش فعالی ایفا می‌کنند، نرخ موفقیت ۷۵ درصدی در حفظ عملکرد دارند؛ در سوی دیگر پروژه‌های بدون مشارکت اهالی تا ۶۱ درصد دچار زوال می‌شود.

وقتی مردم محلی به عنوان مدیران منابع طبیعی یا مالکان پروژه‌ها درگیر کار می‌شوند، اثربخشی افزایش می‌یابد و این رویکرد نه تنها به کاهش فقر کمک می‌کند، بلکه به حفاظت از منابع و توسعه اقتصادی پایدار منجر می‌شود.

علاوه بر آن مشارکت محلی حس مسئولیت ایجاد می‌کند و پروژه‌ها را با نیازهای محلی همسو می‌سازد؛ همچنین درگیر کردن زنان و جوانان، گروه‌های حاشیه‌ای را هم توانمند می‌سازد و تنوع دیدگاه‌ها را افزایش می‌دهد.

معاون رئیس‌جمهور در امور توسعه روستایی و مناطق محروم کشور اخیرا در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا از تدوین مدل یکپارچه برای تخصیص اعتبارات مناطق کم‌برخوردار خبر داد و ضمن تاکید بر مردمی‌سازی فرآیند توسعه روستایی، گفت: با اختصاص بودجه‌ای مشخص برای توسعه روستایی و محرومیت‌زدایی، در سال آینده شاهد انسجام و نظارت‌پذیری بیشتری خواهیم بود.

عبدالکریم حسین‌زاده با اشاره به تغییر رویکرد دولت در اتکا به سرمایه‌گذاری فقط دولتی، این را هم بیان کرد که «بخش خصوصی و مردم محلی حلقه مفقوده توسعه مناطق مرزی هستند».

به گفته وی امروز دولت به دنبال آن است که توسعه با محوریت مردم و بهره‌گیری از ظرفیت‌های شامل تعاونی‌ها، نهادهای محلی و سرمایه‌گذاری‌های خرد و متوسط صورت گیرد.

وی ابراز امیدواری می‌کند که در سال آینده و با هدایت رئیس‌جمهور، استان‌های مرزی و کم‌برخوردار به درجه‌ای از توسعه‌یافتگی واقعی برسد که هم برای مردم رضایت‌بخش باشد و هم برای وجدان جمعی دولت افتخارآمیز.

راهکارهایی برای توسعه روستایی در ایران
یکی از رویکردهای مؤثر در مناطق روستایی، تمرکز بر نیازهای پایه‌ای توسعه است که بر مشارکت جامعه، تخصیص منابع بر اساس نیازها و همکاری بین‌بخشی تأکید دارد.

مدل یکپارچه‌ای که گویا در معاونت امور توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری هم مورد توجه قرار گرفته است اما در کنار آن، بهبود سیاست‌گذاری برای مدیریت مناطق روستایی، با تمرکز بر ویژگی‌های محلی و رفع ناکارآمدی‌های موجود نیز ضروری است.

در حوزه آموزش، افزایش بودجه مدارس روستایی، تعمیر و بهبود امکانات، و تقویت روحیه معلمان می‌تواند به توسعه کمک کند؛ در حوزه فرهنگی نیز می‌توان آیین‌های خاص روستایی را به جذابیتی برای توسعه گردشگری روستایی تبدیل کرد.

همچنین استراتژی‌های توسعه روستایی باید بر تنوع بخش‌های درآمدی مانند گردشگری، کشاورزی پایدار و فرهنگ محلی تمرکز کنند و از روش‌های آینده‌نگرانه مانند آینده‌پژوهی برای شناسایی اولویت‌ها بهره‌مند شوند.

شناسایی اولویت‌های استراتژیک از طریق مشارکت محلی نیز می‌تواند نیازهای واقعی روستاها را برآورده کند اما چالش‌های متعددی نیز پیش‌رو قرار دارد.

چالش‌های پیش‌روی توسعه روستایی در ایران
ایران با حدود ۲۳ میلیون جمعیت روستایی، با چالش‌های متعددی در مسیر توسعه روستایی روبرو است و بر اساس مطالعات دانشگاهی، محور این چالش‌ها شامل ابعاد اقتصادی، مدیریتی، زیست‌محیطی، اجتماعی و فیزیکی است.

کمبود سرمایه‌گذاری و نقدینگی از جمله مشکلات اقتصادی پیش‌روی توسعه روستایی به شمار می‌رود که به مهاجرت گسترده جوانان از روستاها به شهرها منجر شده و روستاها را از نیروی کار محروم کرده است.

همچنین فاجعه‌های زیست‌محیطی مانند خشکسالی و تغییرات اقلیمی، کشاورزی را تهدید می‌کند و منابع آب را کاهش داده است؛ به ویژه در استان‌هایی مانند گلستان که با کمبود آب روبرو هستند باید به فکر اشتغال جایگزین کشاورزی بود.

از منظر مدیریتی، عدم وجود استراتژی منسجم برای توسعه پایدار روستایی، پراکندگی نیازها و ناکارآمدی سیاست‌ها از مشکلات کلیدی است.

مطالعات نشان می‌دهد که سیاست‌های توسعه روستایی در سه دهه گذشته ایران، نتوانسته‌اند به توسعه واقعی منجر شوند و روستاها همچنان با سطح پایین توسعه، کاهش جمعیت و مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند.

چالش‌های اجتماعی و ضعف در آموزش، مشارکت جامعه را کاهش داده و علاوه بر این، کمبود زیرساخت‌های فیزیکی مانند جاده‌ها و امکانات آموزشی، توسعه را کند کرده است.

چالش‌هایی مانند کمبود آگاهی، نرخ پایین سواد، تضادهای فرهنگی مانند ساختارهای پدرسالارانه نیز می‌تواند اثربخشی برنامه‌های توسعه روستایی را کاهش دهد.

همچنین، برنامه‌ریزی از بالا به پایین و عدم حمایت نهادی، مشارکت را محدود می‌کند؛ برای غلبه بر این‌ها، توصیه می‌شود از ابزارهایی مانند ارزیابی روستایی مشارکتی استفاده شود و آموزش‌های مداوم ارائه گردد.

مشارکت مردم محلی در توسعه روستایی نه تنها مؤثر، بلکه ضروری است و می‌تواند پایداری و موفقیت پروژه‌ها را به طور قابل توجهی افزایش دهد.

چه برنامه‌ای برای روستاهای خالی از سکنه وجود دارد؟
آمار متفاوتی در خصوص تعداد سکونتگاه‌های روستایی ایران و تعداد روستاهای خالی از سکنه وجود دارد و در ادوار گذشته، تعداد آبادی‌های خالی از سکنه کشور را حدود ۴۰ هزار مورد اعلام کرده‌اند.

با این حال طی سال ۱۴۰۳ معاون رئیس‌جمهور در امور توسعه روستایی و مناطق محروم کشور آمار متفاوتی ارائه داد و اعلام کرد: از مجموع ۶۹ هزار روستای کشور، تنها ۳۸ هزار روستا دارای سکنه هستند و ۳۱ هزار روستا دیگر خالی از جمعیت شده‌اند.

بر اساس گزارش وزارت نیرو در مردادماه همان سال، این وزارتخانه موفق به برق‌رسانی به ۵۸ هزار و ۹۳۷ روستا شده است و به نظر می‌رسد تفاوت در آمار روستاهای فاقد سکنه، ناشی از تعاریف متفاوت نهادهای اجرایی و مرکز آمار ایران از مفهوم «روستا» و «آبادی» باشد.

در نگاهی کلی و با مقایسه داده‌های مرکز آمار ایران که از وجود ۹۴ هزار و ۵۴۴ آبادی در کشور حکایت دارد، با آمار برق‌رسانی وزارت نیرو، عدد تقریبی ۳۵ هزار و ۶۰۷ روستای خالی از سکنه به دست می‌آید.

این رقم هرچند به آمار اعلامی معاون رئیس‌جمهور نزدیک است، اما همین تفاوت‌های آماری نشان از عدم انسجام در فرآیند تعریف، گردآوری داده و حتی اتخاذ تصمیم در این حوزه دارد.

نکته قابل توجه اینکه بخش قابل توجهی از این روستاها را می‌توان در قالب دهکده‌های گردشگری مرمت و احیا کرد اما همین کار به تشکیل یک کارگروه و راهبری پروژه برای تملک و احیا نیاز دارد و جلب مشارکت مالکان روستایی شاید بهترین راهکار باشد.

هفت نظریه‌ جدید برای توسعه روستایی
توسعه روستایی در دنیای امروز از یک پارادایم خطی صنعتی‌سازی روستا به سمت پارادایم‌های چندبعدی، زمینه‌محور و تاب‌آور حرکت کرده است.

نظریه‌های علمی جدید بر پیچیدگی، تعامل شهر-روستا، حکمرانی مشارکتی و پایداری اکولوژیک تأکید دارد و به ‌طور فزاینده‌ای از روش‌های ترکیبی پژوهش (کمی-کیفی) و رویکردهای میان‌رشته‌ای بهره می‌برد.

نظریه توسعه پایدار روستایی
این نظریه می‌گوید برای اینکه زندگی روستایی پیشرفت واقعی داشته باشد، باید سه بخش مهم با هم رشد کنند: اقتصاد (معیشت و درآمد)، اجتماع (روابط و آموزش) و محیط زیست (طبیعت و منابع)؛ هدف این است که روستاها در برابر مشکلات مقاوم باشند، از طبیعت به شکلی درست استفاده کنند و نسل‌های آینده هم از مواهب آن بهره‌مند شوند.

نظریه توسعه مبتنی بر دارایی‌ها
این نظریه پیشنهاد می‌کند که بر روی داشته‌ها و توانمندی‌های خود روستا تمرکز شود؛ این داشته‌ها می‌تواند شامل مهارت‌های مردم، فرهنگ و همبستگی محلی، زمین حاصلخیز، مناظر طبیعی و میراث فرهنگی باشد؛ در واقع کلید توسعه، تقویت همین سرمایه‌های درونی است.

نظریه شبکه‌های اجتماعی و سرمایه اجتماعی
این ایده تأکید می‌کند که روابط و اعتماد بین مردم روستا چقدر در پیشرفت آن منطقه مهم است؛ هرچه ارتباطات و همکاری بین افراد، خانواده‌ها و گروه‌های محلی بیشتر باشد، هنجارهای مثبت قوی‌تر شده و انجام پروژه‌های جمعی برای بهبود روستا آسان‌تر می‌شود. این سرمایه نامرئی اجتماعی، موتور محرک توسعه است.

نظریه چرخش فرهنگی
در این دیدگاه، فرهنگ و هویت محلی در مرکز برنامه‌ریزی برای توسعه روستا قرار می‌گیرد. به این معنا که پیشرفت روستا نباید فقط اقتصادی باشد، بلکه باید بر اساس ارزش‌ها، داستان‌ها، هنر و شیوه زندگی خاص همان منطقه شکل بگیرد و برای مردم معنا داشته باشد.

نظریه منظره روستایی
این نگاه به روستا صرفاً به عنوان یک زمین کشاورزی نمی‌نگرد، بلکه آن را یک فضای چندوجهی می‌داند که همزمان چندین کارکرد دارد: هم می‌تواند محل تولید غذا باشد، هم مکانی برای زندگی و آرامش مردم، و هم دارای زیبایی‌های طبیعی و فرهنگی که می‌توان از آنها لذت برد یا از آنها حفاظت کرد.

نظریه تاب‌آوری روستایی
این نظریه، روستا را به یک سیستم زنده و سازگار تشبیه می‌کند که باید توانایی مقابله با حوادث سخت مانند خشکسالی، سیل یا رکود اقتصادی را داشته باشد؛ هدف، تقویت ظرفیت جامعه روستایی است تا پس از این شوک‌ها نه تنها فرو نپاشد، بلکه بتواند خود را احیا کند و حتی قوی‌تر شود.

نظریه چرخشی
این دیدگاه به تحلیل رفت و آمدها و جریان‌های بین شهر و روستا می‌پردازد. مثلاً مهاجرت مردم به شهر یا بازگشت آنها به روستا، انتقال پول، ایده‌ها و فناوری‌های جدید؛ این جابه‌جایی‌ها و تعاملات، زندگی و پویایی روستاها را به طور مداوم تحت تأثیر قرار می‌دهد.

به گزارش ایرنا توسعه روستایی در ایران نیازمند تعهد جدی به سیاست‌های پایدار، الهام‌گیری از مدل‌های موفق جهانی و توسعه مبتنی بر دارایی‌هاست و این امر نه تنها به پیشرفت اقتصادی کشور کمک می‌کند، بلکه به حفظ هویت فرهنگی و محیطی ایران نیز منجر می‌شود.

ویژه‌برنامه «هفت رنگ ایران» که در گستره کشورمان به هفت اقلیم و هفت موضوع متنوع سرک می‌کشد، در این اپیزود (نوزدهمین) به صورت اختصاصی به توسعه روستایی پرداخت.

print